سلااااام
امروزهواخیلی سرد شده،و آسمون ابریه ابریه وکلی گرفته
ومن منتظرعزیزمم که بهم زنگ بزنه،
ازدیشب من وعزیزم خیلی باهم خوب بودیم،
ازاول محرم هم هرشب شمع میخرم وبه نیت دوتاییمون روشن میکنم
نمیدونم آرزوش چیه!!!!ولی آرزوی من اونه"
سلااااام
امروزهواخیلی سرد شده،و آسمون ابریه ابریه وکلی گرفته
ومن منتظرعزیزمم که بهم زنگ بزنه،
ازدیشب من وعزیزم خیلی باهم خوب بودیم،
ازاول محرم هم هرشب شمع میخرم وبه نیت دوتاییمون روشن میکنم
نمیدونم آرزوش چیه!!!!ولی آرزوی من اونه"
دختری عاشق پسری بسیار زشت شد آنچنانکه قصد کرد با وی ازدواج کند!
پس خانواده دختر وی را برحذر داشتند از این ازدواج اما دختر به سبک آلن دلن گفت : من انتخابم را کرده ام !
پس آن دو با هم ازدواج کردند اما چند وقتی نگذشت که دختر از کرده خویش پشیمان شد ! و روزی به پسر گفت :
ببین ! من از ازدواج با تو پشیمان شده ام و دیگر تحمل زندگی با تو را ندارم ! پس مرا طلاق بده تا به سر خانه و زندگی خود بروم .
پسر گفت : آن زمان که خانواده ات می گفتند با من ازدواج نکن چرا گوش نمی کردی ؟
دختر گفت : آن زمان گوشهایم کر بود و آن نصیحتها را نمی شنیدم .
پسر گفت : حال نیز کور شو و این قیاقه را نبین که طلاق برای تو سودی ندارد !